آمار منتظران ظهور
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل طراح قالب
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان منتظران ظهور و آدرس montazeranezohour313.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






 
 
بخون اما ناراحت نشو دوستان بخونید ببینم چشمی خشک میموونه..؟
یکی از نوکرا و ذاکرای ارباب میگفت: دو ماه پیش خواهرم کربلا بود تو صحن حضرت عباس ع بودیم مداح داشت روضه میخووند یه وقت دیدیم یه پیرمردی اومد از یقه اون مداح گرفت کشید پایبن گفت عباس دروغ میگه ...عباس دروغ میگه
مداح ارومش کرد گفت چی شده گفت من بعد 25 سال بچه دار شدم الان که 19 سالشه رفته تو کما  با خودم گفتم درمون دردش عباسه
از اصفهان اومدم کربلا امروز زنگ زدن بهم گفتن بچت مرده...دروغ میگن که عباس حاجت میده
خواهرش میگفت مجلس بهم ریخت ..
فرداش تو صحن حضرت عباس بودیم دیدیم پیرمرده پا برهنه اومد ..با خودموون گفتیم الان مداح و میزنه دوباره..
دیدیم اومد جلو چهار پایه که مداح روش واساده بود دستشو گرفت گفت بیا بغل ضریح بخوون همه کسایی که دیروز بودنم باشن...میخوام بگم غلط کردم... (گریه میکردو میگفت)
میگه همه رفتیم مداح گفت حاجی چی شده ..
گفت خانوومم زنگ زد گفت چوون نمیذارن زنا تو غسال خونه برن التماس کردم گفتم 1 بار بچمو تو سرد خوونه ببینم...
میگه همین که کشو رو کشیدن بیروون دیدیم رو نایلوون بخار نشسته سریع اوردنش بهش شوک دادن بعد چند دقیقه به هوش اومد ..
پسرموون که اصلا تو قید و بند مذهب نبود تا نشست گفت بابای من کجاست؟
گفتم بابات کربلاست ...
گفت بهش زنگ بزن بگو زمانی که تو کما بودم 1 اقای قد بلندی اومد تو خوابم گفت ...پسرم بلند شو...
به بابات سلام برسوون بگو...
ابروی من یک بار تو سرزمین کربلا رفته بود.. 
چرا دوباره ابروی منو بردی...برو بهش بگو عباس دروغ نمیگه....‏ یا ابالفضل

برچسب‌ها:
[ یک شنبه 10 خرداد 1394برچسب:, ] [ 12:17 ] [ آرمیتا ]

 سلام ... امشب هم حس نوشتن دارم و هم حس دردودل کردن با یه کوچولوی مهربون به نام آرمیتا .... اونم آرمیتا رضایی نژاد ....

سلام به آرمیتا کوچولوی من .... خوبی دتر؟؟؟ راستشو بخوای چند دقیقه پیش داشتم وب گردی میکردم یه عکسی از تو دیدم ... یهو دلم لرزید ... یادم اومد هدفم از اسمم تو وبلاگ منتظران ظهور این بود که به یاد بیارم تو رو ... خیلی ناراحت شدم ... بیادت نبودم .... ببخشید ... بازم باید شرمنده بشم جلوی روی ماهت ...

میدونم با این دل رئوفت خیلی مهربون تر از اونی هستی که من فکرشو میکنم .... عزیز دلم ... فدات بشم خوبی؟؟؟

الآن شما دیگه خانومی شدی برای خودت ... فکر میکنم الآن باید 9 سالت باشه ...

حتما از حال بابات باخبری.... مگه نه؟؟؟

فدات بشم حتما خیلی دلت میگیره وقتی عکستو با بابای خوبت می بینی.... من که کلی دلم گرفت آبجی کوچولوی من ....

یه چیزی میگم که فقط دل خودمو یخورده سبک کنم ....

آرمیتا جون .... حتما تو هم شنیدی که دخترا بابایی هستن؟؟؟ اونوقت تو الآن چیکار میکنی آرمیتا ...؟؟؟؟؟؟

پدر نداشتن خیلی سخته؟؟؟ من نمیدونم .... حتی فکرشم منو داغون میکنه ....

خانوم خوشگله ی من .... حتما هنوزم بهانه ی بابایی رو میگیری .... مگه میشه یه دختر باباشو فراموش کنه؟؟؟؟؟ منم یه دخترم .... یه خورده میتونم درکت کنم .... میدونم بابا داشتن یعنی چی.... 

یه چیزی بگم ؟؟

دخترا خوب میفهمن حرفمو ....

دختر که باشی عشق اول زندگیت پدرته .... بهترین پناهگاه آغوش پدرته ... 

دختر که باشی میمیری که باباییت نازت کنه .... و هیچوقت نمیترسی چون میدونی باباییت مثل کوه پشتته ....

خانومی .... اینطوری بغض نکن دیگه .... باباییت ناراحت میشه ها ....

 میدونم روز پدر که میاد چی میکشی .... الهی که بمیرم برات ....

ماشاالله دیگه بزگ شدی ...به قول خودت همه ی چهرت شیبه باباته الا ابروهات که به مامانت رفته ....

ولی آرمیتا جون تو الآن یه بابای دیگه داری .... یه بابای مهربون دیگه ... که همه عاشقانه دوستش دارند .... خوشا به حالت .....

عزیز ان شاءالله که موفق باشی .... و ادامه دهنده ی راه بابات باشی ....

خیلی دوست دارم ....

و اندکی تامل ....

دختری چهار ساله بود که پدرش آسمانی شد ....

دانشگاه که قبولف شد همه گفتند با سهمیه قبول شده ....

ولی هیچوقت نفهمیدند ...

کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند بنویسد بابا ....

 

یک هفته در تب سوخت ....

 

خداحافظ پری.....


برچسب‌ها:
[ شنبه 8 خرداد 1394برچسب:, ] [ 23:45 ] [ آرمیتا ]


برچسب‌ها:
[ جمعه 8 خرداد 1394برچسب:, ] [ 20:14 ] [ آرمیتا ]
توای صفای ضمیرم چرانمی آیی؟
چرا بهانه نگیرم چرا نمی آیی؟ اگرحجاب ظهورت وجودپست من است، دعابکن که بمیرم چرانمی آیی؟!!
اللهم عجل لولیک الفرج
14 ﮔﻞ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺟﻬﺖ ﺧﻮﺷﻨﻮﺩﻯﻭ ﺗﻌﺠﻴﻞ ﺩﺭ ﻇﻬﻮﺭ ﺣﺠﺖ ﺍﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻦ... . ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﺩﻋﺎ

برچسب‌ها:
[ جمعه 8 خرداد 1394برچسب:, ] [ 19:59 ] [ آرمیتا ]

بوی عطر عجیبی داشت ....

نام عطر را که می پرسیدیم جواب سربالا میداد ...

شهید که شد توی وصیت نامه اش نوشته بود :  به خدا قسم هیچگاه عطری به خود نزدم ، هر وقت میخواستم معطر بشم از ته دل میگفتم :" السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام ..." 

شهیید حسینعلی اکبری

 

 


برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 7 خرداد 1394برچسب:, ] [ 13:20 ] [ آرمیتا ]


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 27 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 21:4 ] [ آرمیتا ]

مریم جمشیدی در مراسم هفتمین روز درگذشت بانوی نکایی «معصومه فولادی» که برای حفظ عفاف و عفت زنانه‌اش کشته شد، اظهار کرد: هزار دریغ برای فردی که انسان متولد می‌شود ولی بویی از آدمیت نبرده و با خوی ناپسند در فرومایگی به‌سر می‌برد.

 

وی با اشاره به اینکه معصومه فولادی برای حفظ عفتش جان شیرینش را فدا کرد، افزود: این مادر مومنه الگوی ایثار و فداکاری در جامعه‌ای است که دشمن‌ساز بی‎‌بندوباری را برای کشورهای ما می‌نوازد.

 

مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری مازندران تصریح کرد: اقدام مرحومه فولادی هنگامی‌ که ترس تعرض به عفت زنانه‌اش از سوی یک انسان شیطان‌صفت بر دلش افتاد اینکه چگونه بهترین تصمیم را در مقابل درخواست نابه‌جا و غیرانسانی یک فرد بگیرد قابل وصف نیست و هیچ شاعر و نقاشی قادر به ترسیم آن نیست.

 

وی با اشاره به اینکه در آن لحظه بحرانی کسی نمی‌دانست به این مادر فداکار که برای به دست آوردن روزی حلال خانه و فرزندش را به مقصد محل کار ترک کرد چه گذشت، خاطرنشان کرد: این مادر با اقدام آگاهانه خود از فرزند و جانش عبور کرد تا به پیشنهاد وقیحانه یک شیطان‌صفت پاسخ منفی دهد.

 

جمشیدی با تاکید بر اینکه همه در مرگ این بانوی مومنه مقصریم، تصریح کرد: همه با «هیس» گفتن‌ها به این شیطان‌صفت‎ها فرصت می‌دهند تا هر لحظه فردی جدید را به دام هوس خود بکشانند.

 

وی با اشاره به اینکه تصمیم آنی معصومه فولادی در آن لحظه بحرانی، اقدامی بود که در هشت سال دفاع مقدس رزمندگان اسلام برای صیانت از نوامیس و حفظ حریم انسانی جان خود را نثار می‌کردند، اظهار کرد: معصومه فولادی‌ها کشته نشدند بلکه راه شهادت را انتخاب کردند.

 

مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری مازندران افزود: شهید کسی است که از حیثیت خود دفاع کند.

 

وی روز مرگ معصومه فولادی را زمان متولد شدندش دانست و خاطرنشان کرد: این مادر فداکار در دورانی که با جنگ نرم دشمن مقابله می‌کنیم الگوی تمام عیار برای زنان و دختران سرزمین ما محسوب می‌شود.

 

این مسئول با بیان اینکه معصومه فولادی افتخار وفات در ایام فاطمیه را داشته است، گفت: هزاران بار افتخار می‌کنیم به زنی که در ایام فاطمیه رسالت حضرت فاطمه را انجام داده و در اوج تنهایی جان خود را در حفظ شرف و استمرار دین اسلام فدا کرد.

 

جمشیدی مرگ مرحومه فولادی را زندگی با عزت دانست و اظهار کرد: معصومه فولادی قهرمانی است که به مرگش عزت بخشید.

 

 

مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری مازندران در پایان سخنانش گفت: اگر نتوانیم انسانی را به معنای واقعی تربیت کنیم در جامعه مسئول هستیم.



برچسب‌ها:
[ یک شنبه 27 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 20:55 ] [ آرمیتا ]

شمال نيوز:  جسد زن جوان ربوده شده میاندرودی در جنگل های قرمرض نکا توسط مامورین نیروی انتظامی استان پیدا شد.

بر اساس پیگیری خبرنگار شمال نیوز از پزشکی قانونی استان مازندران، این زن همان روز اول ربوده شدن توسط ضربات چاقو به قتل رسیده است و در جنگل های نکا رها شده است.

این گزارش حاکی است قاتلین این زن جوان که دو پسر جوان بودند دستگیر شده و به جرم خود اعتراف کردند.

به گزارش شمال نیوز؛ زن جوان میاندرودی به نام (خديجه رمضاني) روز چهارشنبه 10 اردیبهشت ماه به قصد مراجعه به دندانپزشکی در ساری از سه راه اسلام آباد سوار بر خودروی پرایدی که در مسیر میاندرود ساری مسافرکشی می کرد شده و ربوده می شود.

.

به كدامين گناه اين كودك بي مادر شد؟؟؟؟؟؟؟

DSCN5922

 


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 27 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 20:49 ] [ آرمیتا ]

در تاريخ 26 /2 / 1394 كودك چهار ساله ي خليل شهري به نام امير مسعودي در محله ي كلاك در پي بريده شدن شاهرگ گردن در گذشت ...

عصر روز جمعه پسربچه چهار ساله‌ای به نام امیرحسین مسعودی اهل منطقه کلاک خلیل‌شهر شهرستان بهشهر در حالی که با هم‌سالان خود در حال بازی بود، بر اثر دویدن به زمین می‌خورد و بچه‌ها متوجه می‌شوند که او دیگر حرفی نمی‌زند و نمی‌تواند از جای خود برخیزد.

براساس گفته یکی از اقوام این کودک، در آن روز، مادر امیرحسین به اتفاق تنی چند از خانم‌ها در حال پخت نان تنوری در منزل یکی از همسایه‌ها بودند که بچه‌ها نیز در حیاط مشغول بازی شدند، امیرحسین چاقوی کوچکی در دست داشت و کسی متوجه او نشده بود، این کودک در حال دویدن به زمین می‌خورد و چاقو نیز در گلویش فرو می‌رود که منجر به مرگ او می‌شود.


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 27 ارديبهشت 1394برچسب:مرگ كودك خليل شهري,بريدن شاهرگ گردن, ] [ 20:32 ] [ آرمیتا ]

امام خمینی ( ره) : اگر از صدام بگذریم، اگر مسأله قدس را فراموش کنیم، اگر از جنایت های امریکا بگذریم از ال سعود نخواهیم گذشت. ان‌شاالله اندوه دلمان را را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و ال سعود برطرف خواهیم کرد و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم گذاشت و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفرو نفاق و ازادی کعبه از دست نا اهلان و نامحرمان به مسجد الحرام وارد خواهیم شد.

 


برچسب‌ها:
[ شنبه 26 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 1:52 ] [ آرمیتا ]

 یا ابا عبدالله .... گر هوایت نکنم میمیرم .....

مثل یک مُرده که یک مرتبه جان میگیرد ...

دلم از بردن نامت هیجان میگیرد ...

قلبم از کار که افتاد به من شوک ندهید ...

اسم ارباب بیاید ، ضربان میگیرد ...

         ... یا حسین ...


برچسب‌ها:
[ شنبه 26 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 1:28 ] [ آرمیتا ]

 

جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران گفت: اگر آمریکا مجدداً با ادبیات ارعاب یا تهدید و تحقیر در مذاکرات به‌دنبال برتری‌طلبی سیاسی بود، میدان مذاکرات را ترک کنند و این قضیه را به ما بسپارند تا در فضای تهدید با آنها تعیین تکلیف کنیم.


برچسب‌ها:
[ شنبه 26 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 1:18 ] [ آرمیتا ]

 هر جمعه ای که می گذرد پیر می شوی

هر لحظه ی غروب ، تو دلگیر می شوی

می ترسم آقا ، که بگویی به این گدا

تو باعث اینهمه تاخیر می شوی ...


برچسب‌ها:
[ شنبه 26 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 1:1 ] [ آرمیتا ]

 


برچسب‌ها:
[ جمعه 25 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 21:28 ] [ آرمیتا ]

 

 

عشق بعضي وقتها از درد دوري بهتر است

بي قرارم کرده و گفته صبوري بهتر است

توي قرآن خوانده ام... يعقوب يادم داده است:

دلبرت وقتي کنارت نيست کوري بهتر است

نامه هايم چشمهايت را اذيت مي کند

درد دل کردن براي تو حضوري بهتر است


برچسب‌ها:
[ جمعه 25 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 21:19 ] [ آرمیتا ]

 

 

باران ...

بیا و رحم کن .... تو که میایی یاد او هم می آید ...

 

   آنوقت من میمانم بدون چتر ...

 

        روی سنگ فرش های خیسی

            که طعم تنهایی می دهند ....


برچسب‌ها:
[ جمعه 25 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 20:4 ] [ آرمیتا ]

به یاد مسجدالنبی ... به یاد بقیع و به یاد غار حرا ... 

 

 

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده ما را انیس و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد


برچسب‌ها:
[ جمعه 25 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 20:1 ] [ آرمیتا ]

تاريخ را كنار بگذار...

       جغرافيا مهم است ....

                     " تو " كجايي؟؟؟؟


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 23 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 16:30 ] [ آرمیتا ]

اينجا هم هوا خوبه و هم جاده همواره ....

فقط اينجا، هواش عطر  " تو "  رو كم داره ....

چیزی از این بهار در آغوش من کم است

تو نیستی و یکسره اردی جهنم است


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 22 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 20:24 ] [ آرمیتا ]

برای ملاقات شخصی به یکی از مراکز درمانی روانی رفتم. بیرون مرکز غلغله بود ... چند نفر سر جای پارک ماشین دست به یقه بودند . چند راننده مسافرکش سر مسافر با هم دعوا داشتند ...و بستگان همدیگر را مورد لطف قرار میدادند ... !!!! دو نفر بدون ملاحظه جوکی زشت را از موبایلشان برای هم می خواندند و نعره زنان میخندیدند ....تعدادی دیگر مشغول چشم چرانی نوامیس هم بودند ...

وارد حیاط تیمارستان که شدم ، دیدم جاییست آرام و پر درخت... بیماران روی نیمکتها نشسته بودند و با ملاقات کنندگان گفت و گو میکردند ... بیماری از کنارم بلند شد و گفت : من می روم روی نیمکت دیگری میشینم که شما راحت تر بتوانید با هم صحبت کنید ... پروانه ی زیبایی روی زمین نشسته بود ، بیماری پروانه را نگاه میکرد و نگران بود که مبادا زیر پا له شود.... آمد و آهسته پروانه را برداشت و کف دستش گذاشت تا پرواز کند و برود ....

و من هنوز نمی دانم ....

" تیمارستان " ....

اینور دیوار است یا آنور دیوار..... ؟؟؟؟؟؟

( حسین پناهی)


برچسب‌ها:
[ شنبه 19 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 14:25 ] [ آرمیتا ]

یادته این جمله رو....؟؟؟؟

حالا من باید بگم ...

اردی جهنم است زمانیکه یار نیست .....


برچسب‌ها:
[ جمعه 18 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 22:30 ] [ آرمیتا ]

     در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست ...

  می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست ...

 

   می نشینی رو به رویم خستگی در میکنی ....

 

 چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست ...

 

 باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است؟

 

  باز می خندم که خیلی...! گرچه میدانی که نیست

 

 شعر میخوانم برایت ، واژه ها گل می کنند ...

 

  یاس و مریم میگذارم توی گلدانی که نیست ...

  چشم می دوزم به چشمت ، می شود آیا کمی

 

  دستهایم را بگیری بین دستانی که نیست؟

 

  وقت رفتن می شود با بغض می گویم نرو ...

 

  پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست

 

 می روی و خانه لبریز از نبودت می شود ....

 

   باز تنها می شوم با یاد مهمانی که نیست ...

 

  رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است ...

 

  باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست .......


 

بیتا امیری


برچسب‌ها:
[ جمعه 18 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 19:29 ] [ آرمیتا ]

من شنيدم كه شما فصل بهاري آقا ...

به دل خسته ي ما صبر و قراري آقا ...

عمر يكسالِ گذشت و خبري از تو نشد ...

هوس آمدن اين جمعه نداري آقا ... ؟

در هياهوي شب عيد ، تو را گم كرديم

غافل از اينكه شما اصل بهاري آقا ...


أين الطالب بدم المقتول بكربلا . . .

اللهم عجل لوليك الفرج بحق الحسين (ع) ...


برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 10 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 17:2 ] [ آرمیتا ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد
درباره سايت

سلام..... به وبلاگ من خوش اومديد..... اميدوارم خوشتون بياد..... و استفاده كنيد ..... البته با دقت بخونيد متنهارو حتما به دردتون ميخوره.... در ضمن نظر يادتون نره ياحق
برچسب‌ها
امکانات وب

وب سایت تفریحی مذهبی بیرق عشق